سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
سدر بهشتی
منابع طبیعی موهبت الهی است.قدردان باشیم.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 77385
کل یادداشتها ها : 17
خبر مایه


10 دقیقه ای بود که از آمدن آقای محمدی گلپایگانی می گذشت. از همان در که ایشان وارد شده بودندیک محافظ با بیسیم وارد شد ،پرده را کنار نگه داشت حضرت آقا با آن قامت رشیدشان در آستانه در ظاهر شدند. همه به احترام ایستادیم و صلوات فرستادیم. آمدند جلوتر به همه سلام کردند. رفتند به سمت صندلی صبر کردند تا کم کم بقیه بنشینند. سپس نشستند.

به ساعت روی دیوار نگاه کردم دقیقا 5:30 دقیقه بود. بعد شروع کردند به صورت یک یک آقا دامادها نگاه کردند و سلام اختصاصی دادند، همینطور عروس خانم ها.با وجودی که ما آخرین زوجی بودیم که وارد اتاق شدیم ولی داماد که هیکل پری هم داشت رفته بود خودش را به زور دقیقا روبروی صندلی جاکرده بود.

سپس به سمت آقای گلپایگانی برگشتند و گفتندبنده وکیل عروس خانم ها می شوم و شما هم وکیل آقا داماد ها .عروس سمت راستی ام مرتب اشک می ریخت و مضطرب بود ولی سمت چپی ام آرام نشسته بود.

یک نفر میزی جلوی آقا گذاشت که سند های ازدواج روی آن بود ،یکی یکی برای آقا باز می کرد و ایشان اسامی را می خواندند.ششمین زوجی که آقا اسمشان را خواندند مابودیم.

آقا

«خانم بی بی .......... من رو وکیل کنید عقدتونو بخونم با آقایِ ...............مهریه 14 سکه»

«بله»

«آقا شما هم آقا رو وکیل کنید»

«بله».


+ گفت من با بابارفتیم بهشون پول دادیم اونایی که تو تلوزیون بودن ودیگه از خرید اسباب بازی حرفی نزد.امروز من خوشحالم که پسر4سال و نیمم دیگه میتونه در غم بقیه خودش رو شریک کنه.لطفاسر نمازاتون برا حسین دعا کنید سرباز خوب امام زمان باشه.ممنون.


+ امروزپسرم گفت مامان،بابای فلانی خیلی خوبه.پرسیدم چرا؟گفت آخه خیلی چیزابراش میخره خیلی اسباب بازی داره.بهش گفتم خوب ماهم میتونیم بخریم توهم می تونی داشته باشی ولی درسته که تو یه عالمه اسباب بازی داشته باشی ولی یه نفر گشنه باشه حتی پول نداشته باشه نون بخوره؟میخوای عکساشونو نشونت بدم؟اومدم عکسای بچه های سومالی رو نشونش بدم که.....






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ